اصول سلامت روان 1-آرامش: بدون تردید آرامش اولین شرط روان سالم است و در سایه آن میتوان به شکل متعادلی به سایر امور زندگی و پیشرفت هم رسید.
این تغییرات در گستره هنجار جامعه قرار نمیگیرند و بهصورت واضح غیرعادی و بیمارگونه و مداوم یا عودکننده هستند( همانجا؛ سادوک2، سادوک و رالز3، 2009) . گرچه WHO از سال 1946 میلادی برای سلامت تعریف سه بعدی زیستی، روانی و اجتماعی را بیان کرده است، اما در بیشتر کشورها دو بعد روانی و اجتماعی سلامت تا حد زیادی بهوسیله متولیان سامانه سلامت و حاکمان کشورها نادیده گرفته شده، که البته کشور ما نیز از این قاعده مستثنی نبوده است.
بر پایه اظهار نظر سازمان جهانی بهداشت( 2001) در سال 1990 میلادی از ده بیماری که بیشترین میزان ناتوانی را در جهان سبب شدهاند، پنج مورد آن مربوط به بیماریهای روانی است( افسردگی اساسی4، سومصرف دارو و الکل5، اختلال خلقی دو قطبی6، اسکیزوفرنی7 و اختلال وسواسی- اجباری8 ). بر پایه پیشبینیهای پژوهشگران بینالمللی بار اختلال افسردگی، حوادث و سوانح، عوارض جنگ، خشونت و صدمه به خود از سال 1990 تا سال 2020 بهترتیب از رتبه چهارم به دوم، نهم به سوم( گفتنی است کشور ما درحال حاضر از این نظر در بدترین وضعیت است )، شانزدهم به هشتم( احتمال افزایش این رتبه پس از حادثه 11 سپتامبر 2001 و واکنشهای پس از آن بیشتر شده است )، نوزدهم به دوازدهم و هفدهم به چهاردهم جابهجا میشود( کریستوفر9، آلن10 و لوپز11، 1996 ). در جدیدترین پیشبینی WHO بار اختلال افسردگی از سال 2002 به سال 2030 میلادی در کشورهای توسعهیافته از رتبه چهارم به رتبه نخست و در کشورهای در حال توسعه از رتبه چهارم به رتبه دوم پس از HIV/AIDS میرسد.
شرایط اجتماعی مساعد در سطح محله نیز با کنترل اثر متغیرهای سطح اول، بهشکل مثبت و معناداری بر سلامت روانی پاسخگویان تاثیر گذاشته است.
متغیرهای سطح فرد 23/13 درصد و متغیرهای سطح محله 89/33 درصد از واریانس سلامت روانی را بهترتیب در سطوح اول و دوم مدل دوسطحی تبیین کردهاند.
یکی از شرایط لازم جهت دست یابی به سلامت روان، برخورداری از یک نظام ارزشی منسجم میباشد.
چاهن نیز سلامت روانی را وضعیتی از بلوغ روان شناختی تعبیر میکند که عبارت است از حداکثر اثربخشی و رضایت به دست آمده از تقابل فردی و اجتماعی که شامل احساسات و بازخوردهای مثبت نسبت به خود و دیگران میشود.
منبع : مقاله سلامت روان